نی نی نازم

نی نی نازم ، عاشقتم ...

نی نی نازم ... با اینکه هیچ فرقی نمیکنه که یه دخمل خوشگل باشی یا یه آقا پسر نانازی ، ولی ته ته دلم هی میگه این نی نی خوشگل ما دخمله ... الهی فدات بشم مامانی که هرکی مامانتو می بینه میگه وای چقدر صورتت پف کرده و من میمونم که ای آقاااااااااااا ...... یعنی یکی نیست به ما بگه این نی نی نازم چیکاره اس ؟؟؟؟ فردا وقت سونو ان تی دارم ... امیدوارم دکتر بهم بگه نی نی چیه ، چون دارم میمیرم از فوضولی مامان گلم دوست دارم مامانی ، عاشقتم گل من گلیییییییییییییییییییییییی ...
31 تير 1392

اثاث کشی و زحمتهای بابایی مهربون

امروز بیشتر از یه هفته اس که بابایی تک و تنها داره اثاث و اثاثیه خونه رو  بسته بندی می کنه و جمع میکنه تو کارتن ... خودش تنهایی داره این کارارو میکنه و بابابزرگ و مامان جون رفتن مسافرت و بابایی هم که کسی جز اونارو قبول نداره مجبوره همه کارارو تنهایی انجام بده ،‌الهی بمیرم ... هرشب دیروقت میاد خونه و ویکس میزنه به مچشو و مچ دستشو می بنده ... بابایی الهی فدات بشم من که با همه خستگی هات نمیذاری آب توی دل من و نی نی تکون بخوره .... نی نی نازی هوای بابایی رو خیلی داشته باش .... بابایی دوست داریم بابایی دوست داریم بابایی عاشقتیم ... بابایی دوست داریم
26 تير 1392

الهی مامان دورت بگرده که برای اومدن اینقدر مصممی

گاهی پیش خودم میگم این نی نی ناز من چه عزمی جزم کرده برای اومدن تو این دنیا .... هروقت مامانی حالش بد میشه و میره دکتر ، همه نگرانیش اینه که نی نی نازش دستای کوچولو و خوشگلش رو از دل مامانی جدا کرده باشه ... اولین سؤالی که از دکتر میکنم اینه که ضربان قلب نی نی نازم رو چک کنه تا مطمئن شم هنوز جاشو سفت چسبیده ... خدایا هزار ، هزار بار شکرت می کنم برای این نعمت بزرگ ... برای اینکه هنوز من رو از خاطره ت نبردی و دست مهربونت رو از زیر سر پاره تنم برنداشتی ....  خدا جون عاشقتم ، چون میدونم همه عمرش همینجوری مراقبشی ... هواشو داری .... خدایا به خودت می سپرمش برای همه عمرش که ایشالا هزار سال باشه .... مامان جونم تو که خدای به ای...
19 تير 1392

آزمایش

مامان گلم سلام دیروز رفتم و تست بارداریم رو تکرار کردم و دیدم بععععععععععععععععععله .... یه کوچولوی خوشگل و ناز تو دل مامانش داره رشد می کنه ... مامان گلم ، دل تو دلم نیست که مطمئن شم سالم هستی ... بابایی هم همه اش می گه فقط از خدا میخوام سالم باشه ... چه دخمل باشه چه پسمل گلی ... دیروز مامانی برامون جیگر درست کرده بود که من نخوردم ، چون میگن برای نی نی نازم خوب نیست ... ولی صبح حسابی از خجالت کله پاچه درومدم مامانی .... امیدوارم که تو هم تو دل مامانی مزه اش رو دوست داشته باشی گلم ... به هرحال مامان خوشگلم ما تموم تلاشمون رو میکنیم که همه چیز رو برات فراهم کنیم ... تو هم همه سعی ات رو بکن که بهترین باشی ...    ...
13 تير 1392

هر که طاووس خواهد جر هندوستان کشد ...

هفته پیش امروز ، سر ظهر دیدم وای چه خبره .... خونریزیم شدیده ... خونه بابایینا بودیم رفتم تو اتاق و همسری رو صدا کردم تو و بهش گفتم بپوش بریم فکر کنم نی نی افتاد ... بدو بدو یواشکی بدون اینکه مامانی و بابایی بدونن کجا میریم راه افتادیم یهو بی مقدمه ... کلی هم خالی بستیم که نگران نشن ولی کی باورش کرد ؟؟؟؟ بدو بدو رفتیم اورژانس بیمارستان صارم و دکتر برام دارو نوشت و چون دکتر خودم نبود داروهارو نخوردم  ... شنبه دوباره رفتم پیش دکتر سیدی مقدم و بهش گفتم ... سونو کرد و دید یه هماتوم لخته دو سانت در یک و نیم سانت تو دل مامانیه ... کنار ساک حاملگی ... برام شیاف و آمپول نوشت و شروع کردم استفاده ... ولی ایرانیش گیرم اومد و منم اس...
13 تير 1392

نی نی ، عشقم .... تو با من چه میکنی ؟؟؟؟؟؟

نی نی نازنینم ، الهی قربون اون شکل ماهت بره مادر که دیگه عقل و هوشمو بردی ... همه زندگیم شده اینکه سرچ کنم ببینم چی برات خوبه و چی بد ؟؟؟ مامان گلم ، تاحالا نمیتونستم بودنت رو قبول کنم ، برام سخت بود باورش و پذیرشش .... ولی حالا دیگه تنها دغدغه زندگیم توئی و بس ... تو هم با من همقدم باش و تنها به بودن و اومدنت فکر کن ... نازنینم ، دلم میخواد از دنیا برات گلستانی بسازم که هرلحظه نفس کشیدنت در اون ، برات پر باشه از لذت و آرامش .... حسم میگه که دخملی ... هنوز نمیدونم ... ولی برای من که مادرم و حتی برای بابای گلت هم هیچ فرقی نمیکنه که دخمل گل باشی ، یا پسمل تاج سر .... فقط بی تابم که بدونم سالمی و برای به دنیا اومدن مصمم ... ال...
13 تير 1392

عشقم سلام

این خیلی بده که من و بابایی هنوز نمیدونیم شما یه دخمل خانوم گلی یا یه آقا پسر نانازی بهرحال الهی فدات بشم که بودنت رنگ زندگیمون رو عوض کرده ... هرچند ؛ من و بابایی همیشه از اول زندگیمون بهترین لحظه هارو کنارهم داشتیم ... ولی احساس می کنم این روزا بابایی از ته دلش برای بودنت خوشحاله و همه تلاشش رو میکنه که سالم و سلامت باشی... امروز کلی برای شما دنبال اسم گشت ... از بین اسمها که دختر و پسر قاطی بود ... پویان ، دانیال ، ساینا ، آنالی و ... رو دوست داشت . ولی من خیلی متوقعم ... دوست دارم اسم شمارو من انتخاب کنم ... برای دختر اسم دایانا رو دوست دارم یا دیانا یا آنالی رو دوست دارم الهی قربون اسمت و شکلت برم ، وقتی مع...
4 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی نازم می باشد